نصراله احمدیمهردر سال 1013 قمری حاکم هویزه بر «مولا خلف مشعشعی» دانشمند نامدارِ مشعشعیان خشم گرفت و دستور داد این عالِم جوان را نابینا سازند. در پی این حادثۀ تلخ، وی جلای وطن کرد و به کهگیلویه نزد امام قلیخان، حاکم فارس رفت. امام قلیخان که در دوستداری و حمایت از علما و شعرا معروف بود، با آغوش باز از مولا خلف استقبال کرد و بعد از مشورت با «شاه عباس صفوی» بخشی از ناحیۀ «جراحی» را به او بخشید. مولا خلف این سخاوت ملوکانه را مشتاقانه پذیرفت و با خویشان و همراهان خود در کرانۀ رودخانه جراحی(مقام صاحبالزمان کنونی) رحل اقامت افکند و شهر خلفآباد (رامشیر) را بنیان گذاشت. «محمد مفید مستوفی یزدی»، مورّخ و نویسندۀ قرن یازدهم، در این باره مینویسد:«خلفآباد در بیست فرسخی حویزه(هویزه) است. سیّد خلف، برادر سیّد مبارک، والی عربستان(خوزستان) در زمان جهانبانیِ خاقانِ گیتیستان، شاه عباسِ ماضی- انارالله برهانه- آن موضع را احداث نمود و الحال در کمال معموری است.»این ولایتِ تازهتأسیس، به سبب برخورداری از موقعیّت خاص جغرافیایی و نیز طرحهای عمرانی مولاخلف، در اندک زمانی به شهری آباد و سرسبز تبدیل شد و رفتهرفته پذیرای هزاران مهاجر– عموماً لُر و عرب-از اطراف و اکناف خوزستان شد که برای تحصیل یا معیشت به این شهر کوچ کرده بودند. این مهاجرتها و نیز اقامت برخی دولتمردان و اندیشمندان مشعشی در «خلف آباد»، توسعه و گسترش شهر را سرعت بخشید و آن را برای سالیان مَدید در کانون توجّه قرار داد. کتاب «ریاض الفردوس خانی» که در سال 1081 قمری تألیف شده است، جمعیّت خلفآباد و حومۀ آن را در آن زمان بین دو تا سه هزار خانوار ذکر میکند. علاوه بر آن از برخی مدارس دینی نیز نام میبَرد که نشان روشنی از فعالیّتهای علم, ...ادامه مطلب